پنجره باز است به پهنای نگاهت
که دمی آیی و سرمست بگویی
که فلونی تو کجایی؟
ای دریغا که دگر نیستی که خاموش بمانی
که در آن کنج بریزم به برت عشق فزونی
خانه » نوشتههای من » شعر » آغوش
پنجره باز است به پهنای نگاهت
که دمی آیی و سرمست بگویی
که فلونی تو کجایی؟
ای دریغا که دگر نیستی که خاموش بمانی
که در آن کنج بریزم به برت عشق فزونی
2 پاسخ
قلم زیبایی در نوشتن دارید. از خوندن لذت بردم.
سپاس سحر عزیز.