جدیدترین مطالب
شعر

ردپا

در ازدحام کوچه تنهایم  می‌جویمت از ردپای احساسم کجا رفتی نهان گشتی  که پنهان گشته‌ای از من چرا بوی تنت جا مانده در دستم؟

ادامه مطلب »
شعر

عاشق

من با تو عاشق می‌شوم  رقصان کنان دل می‌دهم  با تو به دل جان می‌دهم  غرق تمنا می‌شوم  عاشق شوی فارغ شوی  با من تو

ادامه مطلب »
شعر

دل‌باخته

به پا می‌خیزم از خشم  به یاد درد آن زخم  چرا کندی؟ چرا بردی؟  دلی در سینه‌ام نیست  پر از هیچم پر از نیست تو

ادامه مطلب »
شعر

هیاهو

هیاهو می‌شود در شهر  هیاهو می‌کنم برپا  ز دلتنگی ز درد و زجر و نیرنگ  کجاست آن عاشق جانسوز دلتنگ  همی گفتی بمیری روزی جز

ادامه مطلب »
شعر

آغوش

پنجره باز است به پهنای نگاهت  که دمی آیی و سرمست بگویی که فلونی تو کجایی؟ ای دریغا که دگر نیستی که خاموش بمانی  که

ادامه مطلب »